نساجی در دوره قاجار

مقدمه


 

آقامحمد خان، موسس سلسله قاجار، در سال1210/1795 (هجری قمری/میلادی) تاج گذاری کرد و به پادشاهی رسید و تهران را به عنوان پایتخت خود برگزید. دوره سلطنت او با انقلاب کبیر فرانسه هم زمان بود و شاه برای جلوگیری از بروز اغتشاش در کشور، به اوضاع داخلی توجه ویژه ای می نمود. آقامحمد خان ارتباط محدودی با دولت های اروپایی داشت اما در زمان پادشاهان دیگر این سلسله، مناسبات خارجی فزونی گرفت و منجر به ایجاد روابط سیاسی و تجاری گسترده تری با کشورهایی چون انگلیس و روسیه گردید. دوره قاجار شروع وابستگی اقتصادی ایران به دولت‌های قدرتمند است که این وابستگی با واردات انواع محصولات خارجی به ایران شدیدتر شد. در زمان پادشاهان این سلسله، دخالت اروپاییان در امور داخلی کشور به تدریج گسترش یافت و متاسفانه صنایع ایران پیشرفت قابل توجهی نکرد. مهم‌ترین دلایل رکود صنایع کشور در این دوره را می توان عوامل زیر برشمرد:

بی علاقه بودن دولت مردان مملکت درحمایت از صنایع داخلی به  نحوی که برای ارتقاء سطح صنایع کشور اقدامی نمی شد- رقابت شدید خارجیان در واردات انواع کالا با اتکا به وجود تعرفه های غیر منطقی که واردات اجناس خارجی را به کشور تشویق می کرد- فقدان نیروی متخصص و صنعتی- نامناسب بودن جاده ها و نبود وسایل برای جا بجایی کالا- ناامن بودن جاده ها و فعالیت راهزن ها – نبود سرمایه کافی برای سرمایه گذاری کلان و هم چنین عدم اعتماد سرمایه داران به وضعیت اقتصادی کشور به منظور سرمایه گذاری.  در این دوره تجارت، فعالیتی دشوار بود و برای حمل و نقل کالا، از شتر و قاطر استفاده می کردند و در مسیر کاروان های تجاری داخلی گمرک خانه های متعددی وجود داشت که وجوه مختلفی به عنوان عوارض گمرکی برای کالاها دریافت می کردند. به علت وجود راه های صعب العبور حمل و نقل زمینی طولانی می شد و از سویی دیگر راه ها هم به دلیل حمله دزدان ناامن بودند. (لمبتون،1375،ص158) لذا در مجموع شرایط مناسبی برای تجار داخلی برای داد و ستد فراهم نبود. وجود این شرایط باعث شده بود که بازرگانان خارجی، تجار داخلی را مجبور کنند تا کالاهای خود را در سواحل کشور تحویل گیرند که این امر فشار زیادی را بر صاحبان کالا وارد می کرد.

در سال های1210 تا 1250(1795 تا 1834) دولت ایران با کشور روسیه در حال جنگ بود. از سویی دیگر انگلستان نیز برای افزایش نفوذ سیاسی خود به فعالیت پرداخته بود که در نتیجه، رقابت اقتصادی و سیاسی دو کشور روسیه و انگلیس در ایران آغاز گردید. در این زمان صنایع ایران و از جمله نساجی به شدت تحت تأثیر نفوذ خارجی ها بود و به تدریج پیامدهایی در پی داشت که خسارات جبران ناپذیری بر صنعت کشور وارد نمود. ایران که تا آن زمان یکی از مراکز مهم پارچه بافی در دنیا بود و انواع منسوجات آن به سایر کشورها صادر می شد، به کشور وارد کننده پارچه تبدیل شد. شروع تنزل پارچه بافی در ایران ورود اجناس خارجی در دوره قاجار است. از این دوره تولید و صدور محصولات کشاورزی کشور تحت نظارت نمایندگان انگلیس و روسیه انجام می گرفت. به دلیل نبودن بازار مصرف برای صنایع بومی، صاحبان حرف و صنایع دستی کشور بیکار شدند و به صورت کارگران روزمزد در آمدند. اگر چه تحت حمایت دربار، بازرگانان از آزادی عمل بیشتری برخوردار شدند اما به تدریج ایران به کشوری صادر کننده مواد خام اولیه و وارد کننده کالاهای مصرفی اروپایی تبدیل شد. در این دوره فرستاده ناپلئون در دربار، واردات و صادرات ایران را این گونه گزارش کرده است: ״ایران از هند انواع منسوجات آبی و سفید و پارچه های ابریشمی و پنبه ای و ململ و سایر کالاها وارد می کند. در مقابل صادرات ایران عبارت است از: ابریشم خام، پشم، پشم بز، قالی و سایر اقلام.

در دوره سلطنت محمدشاه، ایرانیان به زیان های ناشی از واردات بی رویه کالاهای ساخت فرنگ به قیمت نیستی طلای کشور و فقر صنعتگران داخلی پی بردند. اما از سوی دولتمردان اقدامات جدی در این راستا  صورت نمی گرفت.در سال1252/1836 نماینده انگلیس به وزیر خارجه خود نوشت که:״ شاه(محمدشاه) هر وسیله ای را برای جلوگیری از مصرف فراورده های صنعتی اروپایی برای مصرف فراورده های ایرانی اتخاذ می کند. به این منظور اخیراً به تولیدکنندگان بعضی پارچه ها مساعده پولی و پاداش هایی داده و تأکید نموده است که درباریان به تدریج پارچه های پشمی ایرانی و شال های کرمانی را به جای پارچه هایی که در زمان حاضر در لباس هایشان به کار می رود، به کار ببرند.

در دوره ناصرالدین شاه  فعالیت های کشاورزی، سنتی و بر اساس سیستم ارباب رعیتی انجام می شد. تولید محصولات با روش های بومی و سنتی انجام می گرفت و تجار ازحمایت دولت وقت برخوردار بودند. به علت وجود بحران های اقتصادی، حکمرانان کشور مجبور به دریافت وام های کلان از دول غربی و واگذاری امتیازات زیادی به آنها شدند، لذا غربی گرایی به سرعت در دربار و جامعه آن روز گسترش یافت.  بر اساس اطلاعاتی که کرزن از این دوره ارائه کرده است پوشاک همه طبقات از غرب آورده می شد. مردم اجناس ساخت منچستر یا مسکو را می پوشیدند. ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقه اعیان از فرنگ و روس و هند وارد می شد و روستائیان از چیت منچستر و مسکو استفاده می کردند و نیلی را که زن روستایی به کار می برد، از بمبئی وارد می شد. ایران در واقع همه لوازم زندگی خود را از غرب می آورد. در سال1273/1857 ناوگان جنگی انگلیس جزیره خارک را تصرف نمود. ناصرالدین شاه با میانجیگری فرانسه معاهده ای با انگلستان بست که به “قرارداد پاریس” معروف شد. این معاهده نفوذ سیاسی و اقتصادی دولت های بیگانه را در کشور مهیا نمود به نحوی که خلیج فارس و دریای عمان در اختیار دولت انگلیس قرار گرفت و دروازه های تجاری خارجی ایران به دست آنها افتاد.

در دوره بعد اوضاع نابسامان اقتصادی کشور را می توان در فرمانی که مظفرالدین شاه در 28 شوال سال1320 هجری صادر نمود، دریافت با این مضمون:״ مال التجاره وارده سالانه در مملکت به درجات و به مراتب بیشتر از مال التجاره صادره از مملکت است و در واقع این مسئله اسباب این شد که همه ساله مبالغی پول طلای مملکت از داخله به بهای متاع خارجی به ممالک خارجه برود و کم کم اسباب این مسئله باعث این می شود که روز به روز تجارت مملکت کاهیده و اسباب نقص و کمی طلا در داخله مملکت خواهد شد. حاج زین العابدین مراغه ای از ایرانیان مقیم قفقاز، هم خطاب به تجار تبریز می نویسد:״از کاغذ قرآن تا کفن مردگان خودتان محتاج فرنگید. هر گاه فرنگان فردا به شما محض عداوت متقال و چلواری نفروشند آن وقت زندگان شما بی زیر جامه و پیراهن و مردگانتان بی کفن خواهند ماند.

در این زمان میزان واردات کالا به کشور چند برابر صادرات آن بود که تفاوت مبلغ آن با مسکوکات طلا و نقره پرداخت می شد. این امر منجر به خروج بی وقفه طلا از کشور توسط تجار غربی گردید و ذخایر طلا و نقره را در ایران کاهش داد. در سال1320/1902بخش مهم تجارت ایران(حدود 70%) اعم از صادرات و واردات در دست روس ها بود. مقام دوم یعنی 25% تجارت ایران مخصوص بریتانیا و بقیه سهم سایر ممالک مانند هند، عثمانی، فرانسه و آلمان بود.  در اواخر دوره قاجار به علت وضعیت نامطلوب تجارت خارجی ایران و کاهش جهانی قیمت نقره، اوضاع اقتصادی ایران بیش از پیش در هم ریخت و مقدار صادرات کشور به شدت تنزل نمود. اگرچه کشف و استخراج نفت و صادرات آن آغاز شده بود اما تحولات اقتصادی آن به دوره بعد، پهلوی، مربوط می گردد.

 

صنعت نساجی

صنعت نساجی در دوره‌ قاجار


با سقوط سلطنت صفویه، صنعت پارچه بافی در ایران که به زعم پژوهشگران بسیاری در اوج تعالی خود بود، به تدریج دچار رکود شد. رونقی که در بافندگی در دوره نادرشاه افشار اتفاق افتاد، نیز بی اثر بود و با مرگ او صنایع نساجی به سرعت تنزل یافت. در ابتدای روی کارآمدن دولت قاجار تولید انواع پارچه در شهرها ادامه یافت. اگر چه پارچه‌های خارجی در این زمان به ایران وارد می شد، اما پارچه های ایرانی با انواع پارچه های هندی و غربی در رقابت بودند. عدم حمایت‌ پادشاهان از این صنعت موجب شد که در صنعت بافندگی اقدام قابل توجهی به وجود نیاید و نابسامانی اوضاع داخلی، رونق این صنعت را از بین ببرد.

با انقلاب صنعتی در اروپا در قرن 12/18 از نیروی بخار آب برای به کار انداختن ماشین آلات استفاده شد و در صنایع جهان به خصوص نساجی و ریسندگی اختراعات تازه ای عرضه گردید و تحولات جدیدی روی داد که نتیجه آن بالا رفتن میزان تولید پارچه بود. در انگلستان و روسیه کارخانجات متعدد پارچه بافی تأسیس شد. دوره‌ قاجار با انقلاب ماشینی شدن در اروپا هم زمان بود و پارچه بافی ایران در آن دوره که کاملاً به طور دستی انجام می شد، نمي‌توانست در برابر این پیشرفت ها مقاومت کند. در طی حکومت قاجار، اروپا به قدرت سیاسی و اقتصادی عظیمی تبدیل شد که بازارهای جهانی را به زیر سلطه خود درآورد.

آنچه مسلم است در دوره‌ فتحعلی شاه، ماشین در صنایع ایران جایی نداشت و پارچه بافی به طور دستی انجام مي‌شد. از طرف دیگر ورود پارچه های نخی اروپایی به ایران که با بهای ارزان تری هم فروخته می شدند، صنایع بافندگی ایران را با خطر جدی رو به رو کرد. اگرچه شاه با تشویق بافندگان، دستور داد تا پارچه هایی مانند چلوارهای مدرس[1] تولید شود تا از خروج مسکوکات به کشور هند جلوگیری گردد، اما این اقدامات موفقیت آمیز نبود. ایران که با تولیدات صنایع داخلی خود می توانست نیازهای مردم از جمله پارچه را تأمین کند، به تدریج به وارد کردن پارچه های خارجی به ویژه منسوجات انگلیسی پرداخت. در این زمان به دست آوردن بازارهای جدید برای فروش کالا برای اروپا اهمیت فراوانی داشت و ایران یکی از این بازارها محسوب می شد. خرید کالا(عمدتاً پارچه) از اروپا، بازار فروش محصولات خارجی را در ایران گسترش داد و در نتیجه بر اثر افزایش واردات انواع منسوجات اروپایی صنعت پارچه بافی رو به رکود گذاشت؛ تنها تولید قالی در این دوره رونق بیشتری گرفت و بازار بهتری از دیگر تولیدات، از جمله حریر بافی، ابریشم بافی و ریسندگی به دست آورد. قالی های ایرانی، از مهم ترین کالاهایی که زنان در تولید آن سهم زیادی داشتند، در این دوره از شهرتی جهانی برخوردار بودند و مقادیر زیادی قالی از شهرهای تبریز و همدان، از طریق استامبول به سایر نقاط دنیا صادر می گردید. قالی ها توسط زنان در خانه­ها یا کارگاه های کوچک بافته می­شدند. اما بعدها تولید آنها در کارگاه های بزرگ‌تری که عمدتاً توسط سرمایه گذاران خارجی تأسیس شده بود، توسعه یافت.

محصولات صنایع­ دستی ایران بیشتر به مصرف داخلی می­رسید و چندان در اقتصاد و تجارت خارجی اهمیتی نداشت. اصفهان از ایام گذشته یکی از مراکز مهم تولید پارچه بود. در کتاب جغرافیای اصفهان، مشاغلی در این دوره در شهر اصفهان معرفی می شوند که رونق پیشین خود را ندارند، از جمله: کلاهدوزی، چرم دوزی، نقش دوزی و نساجی. مؤلف این کتاب اذعان داشته است که:״سابق که پارچه های فرنگی شایع نبود از اعلی و دانی حتی ارکان دولت و بعضی شاهزادگان عظام قدک پوش[2] بودند. بدین جهت قدک های بسیار ممتاز خوب در اصفهان می بافتند.

عهد نامه گلستان در سال 1228/1812 با حضور میرزا ابوالحسن خان شیرازی و نماینده تزار روسیه امضا شد.  در ماده9 این معاهده تصریح می کرد که روسیه و ایران برای صادرات کالاهای خود موظف هستند تا 5% حق گمرکی پرداخت نمایند. . بعد از شکست ایران در دوره اول جنگ با روسیه و امضای قرارداد گلستان، زمینه حضور فرانسه در ایران نیز فراهم گردید. فتحعلی شاه که ماجرای فتوحات ناپلئون را شنیده بود برای کمک، دست یاری به سوی فرانسه دراز کرد. لذا در فینکن اشتاین بین نماینده شاه با ناپلئون معاهده ای منعقد گردید که دولت فرانسه برای اصلاح و تقویت ارتش ایران اسلحه، توپ، تفنگ و نیروی خبره اعزام کند.  افسران اروپایی به عنوان آموزشیار در کنار سپاه ایران فعالیت می نمودند، در نتیجه این دوران شاهد مشاجراتی بین نمایندگان کشورهای انگلیس، فرانسه و روسیه جهت کسب منافع بیشتر، در دربار شاه است. آنها به تجارت در ایران توجه خاصی داشتند و به دنبال کسب امتیازات و منافع انحصاری بودند.

سر جان ملکم، افسر انگلیسی، در 12 شعبان 1215/1801 پیمانی سیاسی و بازرگانی با ایران منعقد نمود. هدف اصلی فتحعلی شاه از نزدیک شدن به انگلیس استفاده از آن کشور برای رویارویی با پیشرفت روس ها بود. طبق این پیمان به بازرگانان انگلیس و هند اجازه داده می شد که در ایران هر کجا که بخواهند اقامت کنند و نیز به کالاهای طرفین پیمان هیچ نوع مالیات و عوارضی تعلق نمی گرفت. در این دوره منسوجات خارجی بی رویه به کشور وارد می شد و بی توجهی پادشاهان قاجار به توسعه‌ صنایع نساجی موجب گردید که تولید پارچه داخلی از نظر کمی و کیفی تنزل یابد.

معاهده ترکمانچای نیز در سال 1243/1828 منعقد گردید که به موجب آن حقوق گمرکی ایران از بین رفت و اوضاع مالی کشور بر هم خورد.  بر اساس ماده سوم قرارداد ترکمانچای مقرر شده بود که״از مال التجاره ای که اتباع روس به ایران وارد می کنند یا از آن مملکت خارج می کنند و نیز از مملکت روسیه و از طریق فوق الذکر خارج می کنند، کما فی السابق حقوق صدی پنج فقط یک دفعه در موقع ورود یا خروج دریافت شده و علاوه بر آن هیچ حقوق گمرکی مطالبه نشود.با قانونی شدن میزان حق گمرک واردات روسی، بازار مناسبی برای ورود انواع کالاهای آن کشور در ایران فراهم گردید که در نتیجه صنعتگران ایرانی بیشتر متضرر شدند. به علت واگذاری امتیازات سیاسی و اقتصادی حاصل از قراردادهای گلستان و ترکمانچای، روس ها نفوذ زیادی را در ایران به دست آوردند. بیست سال بعد از قرارداد ترکمانچای، کنسول انگلیس می نویسد: ״محصولات صنعتی انگلستان به طور زیادی جانشین محصولات پنبه و ابریشم این کشور(ایران) شده است.

در دوره شکوفایی صنعتی غرب، در اروپا روز به روز بر تعداد کارخانجات مکانیزه افزوده مي‌شد، اما صنایع نساجی ایران با رکود مواجه بود. تجار روسیه و اروپا بازار مناسبی را در ایران برای وارد کردن منسوجات خود به دست آورده بودند که با واردات پارچه‌های خارجی، صنعت نساجی ایران دچار تهدید جدی شد. در این زمان کشور بلژیک نیز به دلیل متحد بودن با کشور انگلستان توانست واردات خود را به ایران افزایش دهد که در نتیجه افزایش بی رویه حجم واردات، صنعتگران ایرانی بیکار شدند.

نابودی صنایع نساجی و گسترش واردات پارچه های خارجی به کشور در دوره محمد شاه افزایش یافت. در این دوره به علت ارزانی، طرح و تنوع منسوجات انگلیسی، مردم تمایل یافتند که البسه گوناگونی داشته باشند و حس تنوع طلبی خود را ارضا نمایند. حتی طبقات اعیان جامعه، چیت اروپایی را به پارچه‌های ابریشمی گران بهای ایرانی ترجیح می دادند. تجارت خارجی به صنایع دستی ایران که در رقابت با واردات بودند، لطمه زد اما باعث رشد صنایعی شد که محصولات آن صادر می شدند مانند: چرم، تریاک، حنا و ابریشم. انبوه منسوجات ارزان قیمتی که به کشور وارد می شد برای صنایع دستی ایران ویران کننده بود. از سویی دیگر مردم، کالاهای خارجی را بر محصولات بومی خود ترجیح می دادند. در نتیجه کاهش تولیدات صنایع دستی، اصنافی که در شهرهای مختلف جایگاه مهمی داشتند، رو به ضعف گذاشت.
نماینده وقت انگلیس به وزیر خارجه کشور خود می نویسد که: ״شاه هر وسیله­ای را برای جلوگیری از مصرف فراورده­های صنعتی اروپایی برای تشویق مصرف تولیدات ایرانی اتخاذ می­کند. به این منظور اخیراً به تولیدکنندگان بعضی از پارچه­ها مساعدت پولی و پاداش هایی داده و تأکید نموده است که درباریان به تدریج پارچه های پشمی ایرانی و شال­های کرمانی را به جای پارچه­هایی که در زمان حاضر در لباس­هایشان به کار می­رود، به کار ببرند؛ البته این تلاش‌ها پشتیبانی در خارج از دربار ندارند و به جایی نخواهند رسید. هیچ نشانه ای وجود نداشت که نشان دهد که صنایع ایران در برابر رقبای خارجی موفق خواهد شد.

در سال1287/1870محصولات تولیدی ایران؛ ابریشم، پارچه های زربفت، فرش، پارچه های پنبه ای، انواع شال، پوست گوسفند، ابریشم خام، نیل، تنباکو، انواع قالیچه به انضمام مسکوکات ایرانی و ترکی و مفتول های طلا و نقره بود. هم چنین واردات بصره و بوشهر از طریق دریا عبارت بودند از: پارچه هایی از هند، نخ پنبه، شال، شکر، ادویه، پارچه های پشمی انگلیسی و انواعی از فلزات. . ملک المورخین از تاریخ نویسان درباری قاجار است که در باره منسوجات دوره مظفرالدین شاه می نویسد: ״امتعه داخلی می تواند خیلی از احتیاج های مردم را برآورد، از قبیل: برک و آستری و شال و ترمه و سلسله و شال شیرازی و خراسانی و کرمانی و پوستین و عبا و چوخا و الجه و چادر شب و قلمکار و قدک و زری و مخمل و تافته و خارا و رو فرشی و قالیچه و پرده و زیلو و امثال آن. وارد کردن این نوع کالاها از خارج باید یکسره منع گردد. چون در مصرف امتعه خارجی همه از هم تقلید می کنند، چه بهتر که قبله عالم و عالمیان ارواحنا فداه تمام لباس پیکر مبارک را از امتعه ایرانی بکنند تا دیگران هم سراغ اجناس فرنگی نروند.
در 1319/1901 بیانیه ای بین ایران و روسیه به امضا رسید که در آن حقوق گمرکی روسیه برای کالاهای صادراتی از ایران زیاد می شد، اما حقوق گمرکی کالاهای وارده از روسیه کاهش چشمگیری می یافت و برای کالاهای وارداتی انگلیسی عوارض گمرکی سنگینی مقرر می شد. این قراردادها نه تنها استقلال اقتصادی مملکت را تهدید می کردند، بلکه باعث خالی شدن روزافزون خزانه دولت نیز می شدند، زیرا حکومت نمی توانست از ورود اجناس خارجی جلوگیری کرده و صنایع داخلی را تشویق و حمایت نماید.

در دوره ناصرالدین شاه تغییر و تحولات بسیاری ایجاد گردید. در این دوره فرهنگ اروپایی مورد استقبال مردم قرارگرفت که به دنبال آن پوشاک ایرانیان نیز تغییرات زیادی کرد. اما مهم ترین اقدامات در برابر واردات پارچه های اروپایی، از سوی علما و تجار انجام شد. تعدادی از بازرگانان، شرکتی تأسیس نمودند که هدف موسسین این بود که از طریق وعظ و خطابه در منابر، مردم را به استفاده از کالای ساخت کشور ترغیب کنند.  در شهر اصفهان، به عنوان مرکز مهم پارچه بافی، سیزده تن از علما از جمله حاج آقا نور…اصفهانی در اعلامیه ای تأکید کردند که از خرید و مصرف منسوجات غیرایرانی خودداری می کنند و بر امواتی که پارچه کفن آنان غیر ایرانی باشد، نماز نخواهند خواند و برای مبارزه با سلطه تجاری اروپاییان، مؤسسه ای تجاری با نام «شرکت اسلامیه» در اصفهان دایر کردند که تولیداتش به سراسر ایران فرستاده می شد و نمایندگی های این شرکت در شهرهای مختلف ایران فعالیت می کردند. شركت اسلاميه ابتدا در هجده شهر فعالیت می كرد كه نشان ‌دهنده استقبال تجار كشور از آن بود. این شركت در شهرهایي مانند بوشهر، شيراز، كرمان، يزد، مشهد، سمنان، تهران، قم،‌ كاشان، سلطان‌آباد، رشت، قزوين، تبريز، همدان و سنندج نمايندگی داشت و كارگاه‌هايي هم در شهر اردستان براي تهيه منسوجات داير كرد كه پارچه‌هاي بسيار عالي معروف به״پارچه‌هاي اسلاميه״ تهيه مي‌كردند، ولي تولیدات آن كم بود و امکان رقابت با محصولات فرنگی را نداشت.
امیرکبیر در دگرگونی صنعت ایران در دوره خویش نقش مهمی داشت. او با تأسیس مدرسه‌ دارالفنون، مهم‌ترین اقدام را در راه ورود علم و فناوری در کشور برداشت. امیرکبیر تا اندازه ای مردم را به مصرف کالاهای داخلی تشویق کرد که استفاده از کالای وطنی افتخاری محسوب می شد. شال های امیری تولید داخل، شال های معروف کشمیری را از رونق انداخت و تهیه البسه و پارچه های اطلس کاشان و اصفهان در تمام ایران رونق یافت. امیر غیر از تولید صنایع خارجی در داخل، به توسعه و رونق صنایع ملی نیز بسیار علاقمند بود، به نحوی که در مازندران تهیه شال چوخای ­پشمین که مخصوص لباس اهالی محلی بافته می­شد، رونق گرفت و به جای ماهوت[3] در دوخت لباس نظامیان به کار رفت. به دنبال تلاش های امیرکبیر کارخانه های نساجی، کاغذسازی، شیشه گری و سفال سازی ایجاد شد.  در آن زمان نماینده انگلیس سعی نمود تا امیرکبیر را متقاعد کند که״ایجاد کارخانه آزمایش پر خرجی است و بهتر است که پارچه فرنگی را به بهای ارزان تری وارد کنند״. امیرکبیر معتقد بود که״تأسیس کارخانه داخلی دست کم این فایده را دارد که هر پولی که صرف آن گردد در خود مملکت می ماند و بیرون نمی رود. در صورتی که حالا برای تهیه پارچه باید شمش طلا داد.

اما علی رغم این اقدامات هنوز صنعتگران، کسبه و تجار از وضعیت نامطلوب موجود ناراضی بودند. نساجان شهر اصفهان در باب این که منسوجات آنها به فروش نمی رسید از مجلس شورای ملی درخواست می کنند که به ادارات اصفهان امر شود که پارچه وطنی بخرند. در اواخر دوره قاجارتعدادی از اروپاییان عهده دار مشاغل مهمی در کشور شدند و امتیازات انحصاری از جمله در صنعت ابریشم گرفتند. برای مثال مورگان شوستر[4] به ریاست کل خزانه کشور منصوب گردید و انحصار صنعت نوغان به شرکت های فرانسوی و ایتالیایی واگذار گردید از طرفی مدارسی با سبک مدارس خارجی تأسیس شد که امکان تحصیل دختران نیز در مدارس دخترانه فراهم گردید. لذا زمینه های نفوذ استعمار غربی گسترش یافت. اروپاییان که لباس بومی و سنتی ایرانیان را تهدیدی علیه منافع مالی خود می‎دانستند، به دنبال تغییر آن بودند. پوشش سنتی زنان ایران که شامل چادر و روبنده بود، تا آن زمان امکان به دست آوردن بازار لباس ها و پارچه های مخصوص زنان را محدود می کرد.

اسنادی از این زمان موجود است که تجار ایرانی به ایجاد برقراری روابط تجاری با روسیه و امریکا نظر موافقی داشتند. این در حالی است که به دلیل وجود انبوه کالاهای خارجی، استفاده از کالاهای ایرانی از رواج افتاده بود و اصناف قادر به پرداخت مالیات های دولتی نبودند.  نقطه نظرات جمعی از تجار شهر همدان در باره اقتصاد مملکت گویای وضعیت اسفبار اصناف در این دوره است که به بخشی از آنها اشاره می گردد: ״… گمان نمی کنم یک تاجری باشد که ضرر و خسران این تجارت معموله او را به درجات فاحشی تنزل نداده یا کاسبی پیدا شود که ساعات روز را با کسالت و غم تحصیل احتیاجات، یک شبه به پایان نرساند یا صنعتگری وجود داشته باشد که از ضعف و انحطاط صنعت خود و بی رغبتی مردم به کارهای او و بدبختی و مصیبتی که از این جهت دامنگیر وی شده گریان و نالان نباشد. …مهم ترین صنعت ما قالی بافی است که عمده آن به دست کمپانی های خارجه اداره می شود. چند چیز مشکلات امروزه را ایجاد نموده: اولاً توسعه بیکاری، ثانیاً تمام شدن سرمایه نقدینه که در حال دوران بود. مسبب این دو پیش آمد این است که سال های متمادی آنچه داشتیم متدرجاً در مقابل قیمت واردات خارجه از دست دادیم. در سنوات اخیره سالی متجاوز از چهل کرور تومان برای اجناس پنبه و پشمی و اضافه از سی کرور تومان برای قند و چای دادیم. نساجان و صنعتگران داخله در سی چهل سال قبل همین مواد یا نظایر این ها را برای ما تهیه نموده اند و به شرافت زندگی می کردند.
در دوره پادشاهی احمدشاه، تمایل به تمدن غرب و ارزش‏های غربی افزایش یافت و وضعیت اجتماعی ایران تغییر کرد. گروهی ثروتمند یا تحصیل کرده درکشورهای غربی، متمایل به تمدن غرب شدند. حقوق سیاسی و اجتماعی بانوان مورد توجه قرار گرفت که در نتیجه آن تغییرات عمده ای در نحوه پوشش زنان ایجاد شد که صبغه ای غربی داشت. مردم کم کم البسه اروپایی را می پذیرفتند و حجاب زنان نیز به تدریج از میان می رفت. در اواخر دوره قاجار، با تأسیس وزارت تجارت، بازرگانان در کشور به فعالیت های تولیدی و تجاری، بیشتر علاقمند شدند. در این زمان حدود 20 کارخانه در زمینه عطر و صابون سازی، چرم سازی و نساجی فعالیت می کردند. برای حمایت از سرمایه گذاری داخلی قانون استعمال البسه وطنی در 1301 شمسی مطابق با رجب 1341 از مجلس شورای ملی گذشت. بر اساس مواد آن دولت مکلف بود که کلیه لباس هایی که برای مستخدمین لشکری و کشوری تهیه می کند از منسوجات ایرانی باشد. هم چنین کلیه وزرا و نمایندگان مجلس شورای ملی و معاونین دولت و قضات در زمان اشتغال به خدمت رسمی باید البسه خود را از مصنوعات و  منسوجات ایران تهیه می کردند.

 

انواع پارچهانواع پارچه و پارچه بافی در دوره‌ قاجار


با بررسی اسناد مکتوب انواع پارچه و مراکز مهم تولیدی ایران و اهمیت آنها در دوره قاجار مشخص می شود. پارچه های این دوره شامل انواع پارچه‌های ابریشمی، پنبه‌اي ضخیم، شال، پارچه‌های زری و غیره بود. پارچه‌های زربفت، کالاهای پوست بره و پارچه‌های پنبه‌اي ضخیم در اصفهان تولید مي‌شد.  در یزد زربفت و شال مخصوصی به نام «شال ابریشم» بافته می­شد که رنگ‌های آن از روناس، گل زعفران، نیل، پوست انار و زاج کبود تهیه می­شد و شال هایی نیز در کرمان و مشهد تهیه می شد. این شال‌ها بسیار مرغوب بودند و با شال­های کشمیری برابری می کردند؛ اما با قیمتی نازل­تر از شال­های کشمیری عرضه می‌شدند. رستم الحکما از منشیان اوایل دوره قاجار است و در باره منسوجات آن عصر چنین می گوید: ״ لباس زربفت و سمور و خز و سنجاب مخصوص درباریان و وزیران است. بارانی سرخ مخصوص اعاظم ارباب سیف و قلم است و هم جبه های خراسانی و ترکمانی متعلق به همان طبقه است. اهل علم و تجارت کلیچه و عبا و پوستین بپوشند…و پوشاک دهقانان سراپا ریسمانی یعنی قدک و کرباس باشد. زنان دهقان کرباس و قدک و کجینه و علفی بپوشند. فرش خانه دهقانان از حصیر بافته شده است. عیسوی به نقل از پولاک منسوجات این دوره را چنین معرفی می کند: از پنبه پارچه ضخیمی به نام کرباس تولید می شد. پارچه قدک در اصفهان، یزد و کاشان و تا حدودی هم در بوشهر به عمل می آمد. پارچه های هندی و پارس(قلمکار) بسیار با ارزش بودند و متداول ترین پارچه در ایران چیت بود که در کارخانه های منچستر تولید می شد. ایرانیان شال، قالی، نمد، پشم و کالاهای پشمی غیر از پشم گوسفند، مرغز(الیاف بز) یا کرک تولید می کردند. پارچه برک از پشم شتر بافته می شد و نوعی عبا هم در کرمان و اصفهان از پشم شتر تهیه می شد. استفاده از پارچه پشمی(ماهوت) نیز متداول بود که تمام این پارچه ها از خارج وارد می شدند. تولید ابریشم در سرتاسر مملکت رواج داشت که مهم ترین کارخانه های ابریشم بافی در کاشان- یزد- اصفهان- تبریز و مشهد فعال بودند.

صنعت شال بافی در زمان امیرکبیر رونق خوبی یافت اما بعد از قتل او، شال­های کشمیری با قیمت کمی وارد کشور می شد و در عوض مواد خام این شال‌ها به هند فروخته می­شد.  شال های کرمان و قلمکارهای اصفهان، جذابیت و کیفیت بسیار خوبی داشتند، به نحوی که تشخیص آنها از نمونه های کشمیری و هندی دشوار بود. هم چنین مقدار زیادی پارچه ابریشمی از روسیه به ایران وارد می شد که در نتیجه بافت شال‌های ابریشمی را به رکود کشاند. در مقابل واردات بافته­های ابریشمی، ابریشم خام صادر می شد. نساجان لهستانی نیز پارچه‌های ابریشمی تولید می کردند که به ایران صادر می شد. در کارخانجات آنجا شال‌های ابریشمی به شیوه‌ ایرانی بافته مي‌شد که با تولیدات ایرانی فرق چندانی نداشتند، فقط در یک گوشه‌ شال علامت کارخانه سازنده آن با خط روسی ثبت شده بود.  هم چنین در این کارخانجات انواع شال های کمری تولید می شد که به محصولات ایرانی بسیار شباهت داشتند. بافتن پارچه های زری تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه در ایران معمول بود و پس از آن متروک شد که علت آن، واردات پارچه های ابریشمی روسیه به ایران بود.

انواع پارچه‌های ترمه‌ پشمی نیز در دوره‌ قاجار تولید مي‌شد که نقوش آنها بیشتر شبیه به نقش پارچه‌های صفویه بود. وجود این پارچه‌ها ثابت مي‌کند که آنها را از روی پارچه‌های اوایل دوره‌ صفوی بافته‌اند. ترمه را برای کاربردهای مختلفی مي‌بافتند؛ مانند چارقد، رویه‌ لحاف، سفره، پرده، جانماز و شال. نقوش این ترمه‌ها عبارت بودند از: کج راه، بته شاه عباسی، نسترن، بته چهار شاخه ای، بته و طوطی، گل داودی، بته جقه ای، شاخ گوزنی، محرمات و بندی.
مخمل‌های ابریشمی ممتازی که در شهر کاشان تولید مي‌شدند به״حسین قلی خانی״ معروف بودند. مخمل ایرانی از بهترین پارچه‌های آن زمان به حساب مي‌آمد که هم اکنون نمونه‌های آنها در اغلب موزه‌های دنیا یافت مي‌شود. انواع پارچه‌های کرباس[5]، برک[6]، ترمه و عبا بافته مي‌شد که مواد اولیه‌ آنها از قبیل پشم، پنبه و ابریشم در داخل تهیه مي گردید. محصول پنبه‌ داخلی برای تولید منسوج زمختی به نام״کرباس״ به کار مي‌رفت. کرباس پارچه­ای خشن و ضخیمی بود که بیشتر برای تولید چادر استفاده می گردید و غالباً در شهرهای قم، سمنان و شیراز در کارگاه­ها بافته می­شد. پارچه کرباس معمولاً برای رفع احتیاجات مردم استفاده می شد، اما نوع مرغوب آن که رنگ خوبی نیز داشت، برای پوشاک مصرف می شد و هم چنین به قفقاز صادر می شد. هم چنین در اسناد به الیاف پشم شهر سنگسر اشاره شده است که مردم آن را به مصرف تهیه گلیم، جاجیم، برک و چوخا می رساندند.

شهر اصفهان از مراکز عمده پارچه بافی محسوب می شد. صنایع نساجی اصفهان به ویژه زری های آن که تا قبل از دوره قاجار به همه‌ نقاط دنیا صادر مي‌شد، بعد از ورود کالاهای خارجی لطمه زیادی دید و بسیاری از صنعتگران از کار بی کار شدند. در شهر یزد نیز علی رغم سابقه‌ درخشان ابریشم بافی، با تنزل تجارت ابریشم، تولیدات و صادرات مواد خام مانند پشم، توتون و برنج افزایش یافت و زراعت توتون و خشخاش، جای توتستان‌های وسیع را گرفت. تنباکو به جای پنبه و ابریشم تولید می شد و به این ترتیب مزارع پنبه و توتستان ها از بین رفتند.

سرجان ملکم، مأمور کمپانی هند شرقی می نویسد که: ״ کالاهای تولیدی ایران (در دوره‌ فتحعلی شاه) شامل انواع مختلف ابریشم، پارچه های پنبه‌اي ضخیم، شال کرمان و پارچه‌های زری و غیره می باشد. شهرهایی که این محصولات در آنها تولید مي‌شود، عبارتند از: اصفهان، یزد، کاشان، شیراز، همدان، رشت، قزوین، کرمانشاه و تهران. در یزد انواع پارچه‌های پنبه ای، ابریشم، قالی و نمد تولید مي‌شد و کاشان به خاطر کالای ابریشمی و قالی معروف بود.چارلز عیسوی نیز به شهرهای کاشان، اصفهان، رشت و یزد اشاره می کند که در گذشته پارچه های ابریشمی، مخمل، تافته و زربفت تولید می کردند ولی رونق خود را از دست داده بودند.

مردم در بخش های مختلف تولید مواد اولیه نساجی، تهیه منسوجات، توزیع و فروش لباس و صادرات و واردات منسوجات به کار مشغول بودند. صنایع دستی از امور تولیدی بود که زنان به آن می پرداختند و در تولید منسوجات، دوختن البسه و فروش آن فعالیت مي‌کردند و گلدوزی محصولات بر عهده‌ آنان بود. زنان کرمان در تولید نقش فعالی داشتند. زنان شهر قزوین در قلابدوزی و روبنددوزی شهرت داشتند و بانوان اصفهان در سکمه دوزی و نقده دوزی ماهر بودند. بافتن کرباس در میان زنان روستایی رواج داشت. پارچه تافته در مشهد و کاشان و پارچه چهارخانه ای برای مصرف ملحفه در یزد و اصفهان و نیز پارچه دارایی(ایکات) در یزد بافته مي‌شد.

 

وضعیت ابریشم در دوره قاجار


تولید پارچه های ابریشمی سابقه ای بس کهن در ایران دارد و همواره انواع منسوجات ابریشمی آن به اقصی نقاط جهان صادر شده است. در بررسی وضعیت صنعت نساجی در دوره قاجار باید به وضعیت مواد اولیه ای که در این دوره تولید می شد و مورد بهره برداری قرار می گرفت نیز دقت نمود. تولید نخ ابریشم و منسوجات نفیس در دوره قاجار متداول بود اگرچه دچار فراز و نشیب هایی در خور توجه شده است. وضعیت ابریشم در دوره قاجار علاوه بر اطلاعاتی که توسط سیاحان ارائه شده است از طریق اسنادی که از این دوره نیز باقیست، قابل بررسی می باشد. مهم ترین مراکز تولید و پرورش ابریشم گیلان- مازندران- خراسان- آذربایجان- یزد و کاشان بودند. در گیلان و مازندران تقریباً در همه‌ خانه‌ها ابریشم تولید مي‌شد. ابریشم خام ایران سه درجه داشت: درجه‌ اول را که بهترین نوع بود “ابریشم”، درجه‌ دوم را “کرک” و درجه‌ سوم را “لاس” مي‌نامیدند.  انواع ابریشم ایران بر اساس نظر عیسوی به این شرح تقسیم بندی شده است: شعربافی، بهترین نوع ابریشم- اعلا، ابریشم درجه دو- تاجری، کیفیت درجه سه- تائی، ابریشم درجه سه- علاقبندی دویل، ابریشمی دولا- کج، ابریشم ضایعاتی. در مورد محبوبیت پارچه های ابریشمی در زمان فتحعلی شاه چنین آمده است که: ״پارچه ابریشمی ممتاز منحصر به ایران بود و از این هم سالی مبلغی گزاف عاید این مملکت می شد. از بی اطلاعی خلق و بی مواظبتی دولت همچو بردند که…تخم ابریشم را محتاج شدیم از خارج خریدیم.

از میان صنایعی که در دوره قاجار بیشتر صدمه دید ابریشم بافی است زیرا به جای صدور بافته های ابریشمی، ابریشم خام صادر می شد و در عوض منسوجات ابریشمی از خارج وارد می گردید.  تولید ابریشم در اوایل دوره قاجار رشد نسبتاً یکنواختی داشت و تجار روس توجه زیادی به آن داشتند. در سال 1252/1836 بر اساس توافق بین ایران و روسیه از بازرگانان روسی 5% عوارض بابت حقوق گمرکی اخذ می گردید. به علاوه تجار روس مجبور بودند که مقادیر دیگری نیز به عنوان راهداری پرداخت کنند که این مسئله باعث ناراحتی آنان گردیده و تقاضای حذف آن را از حکومت مرکزی خواستار شدند. وزیر امور خارجه ایران، میرزا مسعود، در جواب تقاضای آنان دستور داد که فقط همان 5% عوارض دریافت گردد و هیچ وجه دیگری دریافت نشود. متن سند او به این شرح است: ״شرحی که در 27 شهر شوال المکرم 1253 در خصوص گمرک ابریشم گیلان نوشته بودید رسید و (از نظر) دارالسلطنه مرحمت گستر اعلیحضرت شاهنشاه خلد مکان و سلطانه گذشت. امر و مقرر فرمودند که چون رعایت مشروط عهدنامه مبارکه (ترکمانچای) در این گونه امور بلکه در سایر موارد بهتر در هر قاعده و قرارداد است، لهذا تجار روس موافق عهدنامه برای هر متاعی صدی پنج دارد… .

تولید ابریشم در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی به سرعت رشد کرد به نحوی که در سال1256/1840 محصول ابریشم گیلان بیش از پنج ششم  محصول کل مملکت بود. فعالیت شرکت های یونانی و سایر شرکت ها مانند برادران رالی[7] در این توسعه نقش موثری داشته است .طی قراردادی که بین استاد گریگور ارمنی تبعه عثمانی با محمود خان ناصرالملک در سال 1276/1860 منعقد گردید، دوره رونق تولید نوغان و تجارت ابریشم، امتیاز ابریشم کشی برای مدت پنج سال به او واگذار گردید.

از سال1280/1864 به علت بروز جهانی بیماری مسری ماسکاردین در کرم های ابریشم و نابودی آنها در اروپا، بیماری به ایران هم رسید و در دهه 1287/1870 محصول آن تا چهار پنجم کاهش یافت و آن آغاز دوره معروف به״بی نوغانی״ است. با وارد کردن تخم نوغان از ژاپن توسط شرکت برادران رالی و سایر شرکت ها، محصول ابریشم ایران بار دیگر افزایش یافت. سپس با فعالیت شرکت برادران پاسکالی، تخم نوغان به کشور وارد شد و میزان تولید ابریشم افزایش یافت. اما رقابت ابریشم ژاپن و دیگر کشورها باعث پایین آمدن قیمت ابریشم ایران شد.

در این زمان پس از کاهش تولید ابریشم، دولت ایران تلاش می کرد که تخم نوغان از کشور به خارج صادر نشود و در دستوری در رمضان 1293/1876 وزارت امور خارجه حکم ممنوع بودن صادرات نوغان را به این شرح صادر نمود: ״به جهت افت چندین ساله در تخم نوغان به ابریشم خسارت وارد شده و تخم نوغان در ممالک محرومه قلیل الوجود گردید. اگر در چنین شرایطی تخم نوغان به خارج فرستاده شود و مواجه با نایابی و گرانی تخم ابریشم می شود. بدین منظور دولت مرکزی حکم ممنوع بودن حمل نوغان را به خارج اعلام می کند. در حالی که تجار یونانی مانند برادران پاسکالی و تجار عثمانی در زمینه تجارت نوغان فعالیت می کردند، دولت وقت موافقت خود را با فعالیت تجاری آنها به این صورت اعلام نمود: ״چون ترویج تجارت تخم نوغان منظور نظر اولیای دولیه علیه می باشد، لهذا عالیجاه عزت همراه مسیو بزانوس و برادران باسقالدی و مسیو مارکو تجار تبعه دولت عثمانی صاحب کارخانه نوغان در رشت اجازه داده می شود علامت شیر و خورشید دولت علیه ایران را در بالای دارالتجاره خود نصب نمایند. هم چنین وزیر امورخارجه، مشیرالدوله، در یادداشتی به کارگزار گیلان، منتظم الملک، دستور می دهد زمانی که میان رعایا و بازرگانان و تجار روسی برای تجارت و فروش تخم نوغان قراردادی بسته شود، اعتبار قرارداد منوط به ممهور شدن آن به مهر دولتی می باشد . به دنبال اقدام حکومت مرکزی در حمایت از تولید ابریشم، امتیاز تولید و توسعه تخم نوغان درکشور به محتشم السلطنه واگذار شد و طی حکمی این امتیاز تثبیت گردید. ״برای حفظ حاصل نوغان از خطرات فساد تخم و غیره و رفع خسارت رعایا از این رهگذر و لزوم عمل آوردن این تخم در خود مملکت و رسیدگی به تخم نوغان خارج، امتیاز نوغان در کلیه ایران …از تاریخ امضای این امتیازنامه به جناب محتشم السلطنه مرحمت و مقرر می شود. تا سال1324/1906 حضور تجار عثمانی، یونانی و روسی باعث رونق پرورش ابریشم در ایران گردید و روس ها در وارد کردن تخم نوغان به ایران نقش موثری داشتند.

 

صنعت پارچه بافیکارخانجات نساجی و واحدهای تولیدی در دوره قاجار


دوره قاجار با نهضت صنعتی شدن اروپا مصادف است. در این دوره ماشین آلات در صنعت ایران جایگاهی نداشتند و محصولات با دست تولید می شد. در دورانی که صنایع ماشینی در اروپا به سرعت توسعه می یافتند، در ایران فقط چند کارخانه کوچک، فعال بود. مشکل بزرگ ایران در تأسیس صنایع ماشینی خصوصی که مستلزم سرمایه گذاری زیاد بود، امنیت بود. در این زمان مردم از نشان دادن سرمایه خود می­ترسیدند. ملک المورخین از تاریخ نویسان دوره مظفری در باره واحدهای تولیدی آن زمان اطلاعاتی را ارائه می کند. او گزارش داده است که در کاشان سابقاً حدود 8000 کارگاه بافندگی ابریشم داشت که در حدود سال 1266/1850 به 800 کارگاه تنزل نمود. در اصفهان ۲۰۰ کارگاه ابریشم بافی وجود داشت و پارچه های پنبه ای به مقدار زیادی تولید می شد و بسیاری از ساکنان این شهر و روستاهای اطراف آن در کار تولید پارچه بودند. در یزد 40 تا 50 مغازه فروش اجناس خارجی و ۳۰۰ تا ۳۵۰ کارگاه ابریشم بافی و ۱۳۰۰ کارگاه پنبه بافی مشغول فعالیت بودند. در کرمان 17 مغازه فروش اجناس خارجی و ۲۲۰۰ کارگاه شال بافی و ۲۲۰ کارگاه پشم بافی فعالیت می کردند. از 1200 مغازه در شیراز 100 دستگاه به فروش منسوجات انگلیسی اختصاص داشت. پارچه های ساده و رنگی انگلیسی از هند از طریق بوشهر وارد کشور می شد و در کرمانشاه در 40 مغازه به فروش می رسید. در همدان در 60 مغازه اجناس انگلیسی می فروختند و دباغ خانه های متعدد و تولید چرم، نمد و اجناس پنبه ای وجود داشت.

  کارخانجات صنعتی نساجی که در این دوره در ایران تأسیس گردید عبارتند از:

-در سال 1302/1885 حاج امین الضرب کارخانه ابریشم تابی را در رشت تأسیس کرد. یک تبعه فرانسوی به نام دیوکرو[8] با او همکاری می کرد و اسباب آلات این کارخانه را از لیون فرانسه واردکرد. کارخانه، نخ ابریشمی تولید می کرد که به فرانسه صادر می شد.

-کارخانه ریسمان ریسی که در سال1275/1859 تأسیس شد. ماشین بخار و سایر لوازم آن از مسکو خریداری گردید اما بعد از مدتی کار کردن تعطیل شد.

– کارخانه‌ ریسندگی وطن در سال۱۲۹۴/1877 در اصفهان به همت عطاء الملک تأسیس شد که پارچه لباس ارتش را تأمین می کرد.

-کارخانه ابریشم تابی در سال1300/1883 نزدیک رشت با سرمایه روسی و به دستیاری آقا محمد حسن رشتی احداث شد که پس از چندی تعطیل شد.

-کارخانه ریسمان ریسی در سال1311/1894 توسط صنیع الدوله ساخته شد که نتوانست به کار خود ادامه دهد.

– شرکت سهامی پنبه پاک کنی در ایران در سال  1322/1904 با کمک بانک استقراضی روسیه احداث شد.

-کارخانه چلوار بافی در نزدیکی تهران در زمان ناصرالدین شاه ساخته شد.

-کارخانه پنبه پاک کنی آمل در سال 1324/1906 به دست روس ها احداث گردید. هم چنین در این سال کارخانه پنبه پاک کنی و بسته بندی میان آباد و جوین در خراسان تأسیس گردید.

– کارخانه نخ ریسی در تبریز که در سال 1326/1908 به دست حاج رحیم آقا قزوینی با سرمایه 5/2 میلیون قِران تأسیس شد. تعداد دوک های نخ ریسی آن 1500 واحد بود و نخ آن برای تهیه جوراب و تار و پود قالی به مصرف می رسید.

-یک تبعه روسی به نام تریکویچ در سال 1328/1910 کارخانه پنبه پاک کنی نیشابور را در این شهر احداث نمود که موتور کارخانه نفتی بود.

 

علل بروز تحولات در صنعت نساجی


مهم ترین دلایلی که منجر به تغییر و تحولات چشمگیری در صنایع  و به خصوص پارچه بافی و نساجی ایران در دوره قاجار شد را می توان به شرح زیر طبقه بندی نمود:

    وقوع انقلاب صنعتی در غرب: به دنبال انقلاب صنعتی در اروپا، تولید محصولات اروپایی افزایش یافت و غربی ها به منظور کسب منافع مالی بیشتر در پی یافتن بازارهای مصرف جدیدی بودند لذا توجه ویژه ای به بازارهای کشورهای آسیایی از جمله ایران داشتند. بنابر این با عرضه منسوجات ارزان قیمت در طرح ها و رنگ های متنوع، بازار پارچه ایران را در دست گرفتند به نحوی که حتی درباریان و اشراف نیز به دلیل مورد پسند بودن طرح و رنگ منسوجات غربی، لباس خود را از این پارچه ها تهیه می کردند. در این راستا کار تا جایی پیش رفت که تعدادی واحد دوزندگی که با شیوه های غربی لباس تهیه می کردند، در پایتخت شروع به کار نمودند.
عدم حمایت دربار شاهی از صنایع داخلی: در طول تاریخ هر زمانی که شاهان از پارچه بافی و دیگر صنایع کشور حمایت کافی کرده اند، این صنایع پیشرفت بسیاری نموده اند، اما در دوره قاجار هیچ تغییر و تحولی در زمینه بافندگی به وجود نیامد و ایران که زمانی خود صادر کننده انواع منسوجات به خارج بود، به وارد کننده پارچه های غربی مبدل گشت. ضعف پادشاهان قاجار، عدم حمایت از صنایع و هنرهای بومی و توجه به ظواهر کشورهای غربی، باعث رسوخ فرهنگ اروپایی به دربار شد و به تدریج این سلطه در سطح مردم کشور گسترش یافت. این دوره شروع وابستگی شدید اقتصادی ایران به کشورهای صنعتی اروپایی است. لذا واردات انواع پارچه های خارجی به ایران موجب رکود و نابودی پارچه بافی و صنایع نساجی داخلی گردید. بی‎علاقگی پادشاهان در حمایت از صنایع داخلی و واردات کالاهای خارجی به ایران از مهم ترین دلایل به نابودی کشیده شدن پارچه بافی بومی در ایران است.
نیاز حکومت به ارتشی نیرومند: زمامداران کشور به ارتشی قوی نیاز داشتند تا با دشمنان و متجاوزین به کشور مبارزه کرده و از مملکت در برابر آنان دفاع نمایند. لذا طبیعی بود که پادشاهان قاجار به سوی مستشاران غربی متمایل شوند تا از نیروی خبره و امکانات نظامی آنان بتوانند بهره برداری کنند. تربیت قوای مسلح و آماده برای جنگ، از اهداف اساسی دولت ایران بود که این امر به دست نمایندگان کشورهای اروپایی با یکسان نمودن لباس سربازان شروع شد. سلاطین قاجار به دنبال راهی برای تربیت ارتش عشایری ایران و تبدیل آن به یک قوای قدرتمند و منظم بودند.
   حضور متخصصان غربی به عناوین مختلف در کشور: پس از جنگ های گوناگون در این دوره و دادن امتیازات بسیار به دولت های انگلیس و روسیه، زمینه مناسبی برای به سلطه کشیدن کشور به وجود آمد. مشاغل مهم و کلیدی به نمایندگان کشورهای خارجی سپرده می شد، لذا متخصصان اروپایی به بهانه نوسازی راهی ایران می شدند. این افراد علاوه بر ورود علم و فناوری به کشور، نوع پوشش، تفکرات و فرهنگ خود را نیز به این سرزمین آوردند، لذا به تدریج بر تغییر پوشاک ایرانیان اثر گذاشتند.
تمایل به غرب در بین اقشار جامعه: پیشرفت هایی که در کشورهای غربی روی داد برای تعدادی از شاهزادگان، درباریان و ثروتمندان بسیار پر جاذبه بود بنابر این آنها شیفته نظام اروپایی گشتند و تنها راه نجات و جبران عقب‎ماندگی ها و پیشرفت را در کشور، الگوبرداری از فرهنگ و صنعت غربی عنوان نمودند. لذا تمایل زیادی به استفاده از پارچه ها و پوشاک غربی رواج یافت.
کمبود علم و فناوری در کشور: یکی از علل عدم موفقیت صنایع ایران در این دوره ناتوانی رقابت با صنایع ماشینی اروپا بود. در آن زمان صنایع ماشینی اروپا به سرعت توسعه می­یافت، اما در ایران فقط چند کارخانه کوچک ناکارآمد، وجود داشت. تأسیس صنایع ماشینی نیاز به سرمایه­گذاری زیادی داشت که مردم از سرمایه گذاری در این جهت به دلیل فقدان امنیت، اعتماد کافی نداشتند و از بازگشت سرمایه خود در سرمایه گذاری در کشور مطمئن نبودند.

– احساس عقب ماندگی کشور: ایرانیان در برابر پیشرفت و فناوری های در حال گسترش غرب احساس عقب ماندگی می کردند. این مسئله باعث از دست دادن غرور ملی آنان گردید. از نظر افراد مهم مملکت مانند درباریان و دولتمردان لزوم دستیابی به جامعه ای پیشرفته، اطاعت از فرهنگ و تمدن اروپایی بود. بنابر این ابتدا با تغییر نوع لباس بومی، از البسه غربی استفاده نمودند تا شاید از نظر ظاهر شبیه به جوامع اروپایی شوند و در پی آن استفاده از البسه خارجی به تدریج در بین مردم رواج یافت.

-تولید ابریشم در ایران: افزایش صادرات موادخام به جای محصولات فراوری شده به ضرر مملکت تمام می شد. از سویی بازار مناسب برای صادرات ابریشم خام ایران به دنبال بیماری مسری ابریشم در جهان در هم شکست و محصول نوغان ابریشم از بین رفت. به منظور افزایش تولید ابریشم، تخم نوغان از ژاپن وارد ایران شد. هم چنین تعدادی قرارداد با افرادی تبعه دولت عثمانی و یونانی به منظور احیا این صنعت منعقد گردید که بعد از چندی میزان تولید ابریشم ایران افزایش یافت اما در برابر قیمت پایین تر ابریشم ژاپن نتوانست مقاومت کند.

– قحطی پنبه در بازارهای جهانی: سطح تولید پنبه که به طلای سفید معروف بود، در ایران بالا بود به نحوی که بخشی از آن به خارج از کشور صادر مي‌شد. جنگ داخلی امریکا در1282-1277/1865-1860 که سبب کاهش میزان تولید و صدور پنبه امریکا شد و در نتیجه کمبود پنبه به وجود آمد. این دوره به “دوره قحطی پنبه” معروف شد. این قحطی، در افزایش تولید و صادرات پنبه ایران به طور موقتی موثر واقع شد به نحوی که محصول ایران افزایش یافت. در این بین کشاورزان ایران میزان محصول پنبه خود را افزایش دادند و توانستند بر میزان صادرات پنبه خود بیفزایند. اما تمام پنبه ایران را روسیه می خرید و در سال های بعد، صادرات پنبه ایران مجدداً رو به کاهش رفت.

 


 

[1] از شهرهای هند

[2] پارچه کرباس نازک

[3] پارچه پشمی

[4] Morgan Shuster

[5] پارچه پنبه ای ضخیم

[6] پارچه لطیف از کرک شتر

[7] Ralli

[8] Diocro

 


کتابنامه

آدمیت، فریدون و ناطق، هما(1356). افکار سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار.تهران:آگاه.

آدمیت، فریدون(1362). امیرکبیر و ایران. تهران: خوارزمی.

آژند،یعقوب(1362). تاریخ اقتصادی ایران(عصر قاجار) . تهران: گستره.

انصاری رنانی،قاسم(1380).تجارت در دوره قاجاریه.تهران:دانشگاه علامه طباطبایی.

آوری، پیتر، هامبلی، گاوین و ملویل، چارلز(1387). تاریخ ایران کمبریج (قاجاریه).ج7.(تیمور قادری،مترجم). تهران:مهتاب.

آوری،پیتر(1373).تاریخ معاصر ایران- از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه.(محمد رفیعی مهرآبادی،مترجم). تهران: انتشارات عطایی.

ایرانشهر(1343). ج2. کمسیون ملی یونسکو. نشریه 2.

پوپ،ا.ا.(1387). سیری در هنر ایران.(گروه مترجمان). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

پولاک،یاکوب ادوارد(1368). سفرنامه پولاک.(کیکاووس جهانداری،مترجم).تهران:خوارزمی.

تحویلدار اصفهان، میرزا حسین خان(1342). جغرافیای اصفهان.(به کوشش منوچهر ستوده). تهران:دانشگاه تهران.

تلاش(1348).مهم ترین مراکز تولید مخمل در ایران در حوزه کویری قرار داشته است. مجله تلاش. شماره 8. شهریور.

جمال زاده،سیدمحمدعلی(1362).گنج شایگان.تهران.

دالمانی، هانری رنه(1363). سفرنامه از خراسان  تا بختیاری.(همایون فره وشی،مترجم).تهران:نشر ابن سینا.

دلریش، بشری(1375). زن در دوره قاجار.تهران:دفتر مطالعات دینی هنر.

شریعت پناهی، سید حسام الدین (1372). اروپایی ها و لباس ایرانیان. تهران: قومس.

عناویان، رحیم و ژرژ عناویان(1354).ترمه های سلطنتی ایران و کشمیر. انتشارات سن شوکو توسیکا تسوشا. کیوتو: ژاپن.

عیسوی، چارلز(1369). تاریخ اقتصادی ایران.(یعقوب آژند،مترجم). تهران: گستره.

غیبی،مهرآسا(1385).هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران:هیرمند.

قدیانی،عباس(1384).تاریخ،فرهنگ، و تمدن ایران در دوره قاجاریه.تهران:فرهنگ معاصر.

کرزن، لرد(1347).ایران و مسأله ایران.(علی جواهرکلام، مترجم).تهران: سینا.

لمبتون،آ.ک.س.(1375).ایران عصر قاجار.(سیمین فصیحی،مترجم).تهران:گوتنبرگ.

مرکز اسناد ریاست جمهوری(1381). اسنادی از صنعت فرش ایران.ج1.تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه ایران. سند شماره 18-29-1317 ق تاریخ 22 صفر 1317.

مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه ایران. سند شماره 18-29-1317ق تاریخ4 ذیقعده 1317 .

مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه ایران. سند شماره 28-3-1253 ق تاریخ سوم ذیقعده 1253.

مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه ایران. سند شماره 8-15-1293 ق رمضان .1293

معتضد،خسرو(1366).امین الضرب،تاریخ تجارت و سرمایه گذاری صنعتی در ایران.تهران:جانزاده.

موسایی،میثم(1390).تجارت خارجی ایران (در عهد قاجار و پهلوی).تهران:جامعه شناسان.

نجفی، موسی(1378).اندیشة سیاسی و تاریخی نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی.تهران:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

نصر،سید تقی(1363).ایران در برخورد با استعمارگران از آغاز قاجاریه تا مشروطیت. تهران:شرکت مولفان و مترجمان ایران.

ورهرام،غلامرضا(1385).نظام سیاسی و سازمان های اجتماعی ایران در عصر قاجار.تهران:معین.

یوسفی نیا،راضیه(1388)،اسناد تجاری ادوار اول تاپنجم مجلس شورای ملی (1285-1304ش). تهران:کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *